در این روز جهانی رویارویی با هراس از همجنسگرایان فرصت را مناسب شمردم تا بخش هویت جنسی کتاب روانشناسی نوجوان را در اینجا بازنشر کنم. این اثر را چندی پیش نشر قطره چاپ کرد و شاید نخستین اثری است که در ایران به بررسی علمی همجنسگرایی میپردازد.
هویت جنسی
زمانى كه نوجوانان به مرحلهی كشف هويت جنسى میرسند، ابراز عشق و علاقه به آنها و راهنمايى كردنشان اهميت ويژهاى به خود مىگيرد. به قول روانشناس رشد «دكتر اريك اريكسون» يكى از مهمترين وظايف نوجوانان شکل دادن به هويت است. نوجوانان در دورههاى مختلف، نقشهاى متفاوت را امتحان مىكنند تا ببينند كدام نقش مناسب آنهاست و با كدام نقش احساس راحتى بيشترى دارند. رهبرى گروه، ياغىگرى، روشنفكرى، سختكوشى، ورزشكاری، و صدها نقش ديگر. اینكه نوجوان با پذيرش برخى نقشها احساس راحتى بيشترى دارد به خلق و خو، نوع تربيت، انتظارها و ارزشهاى جامعه، تأييد هموندان و البته سيمكشى مغز او بازمىگردد.
با توجه به اين اصل كه دورهی نوجوانى زمان بيدارى جنسى است، در ذهن نوجوان پرسشهای بىشمارى دربارهی هويت جنسىاش مطرح مىشود. يكى از اين پرسشها چگونگى برقرارى ارتباط با جنس مخالف است. در بخش بعدى اين موضوع را به وضوح شرح خواهيم داد. اما مشكل اين دوره از زندگى نوجوان صرفاً چگونگى برقرارى ارتباط نيست، بلكه با چه كسى ارتباط برقرار كردن نيز مسئله مهم ديگرى است و هر فردى از نظر جنسى خود را در موقعيتى مىيابد. بهعنوان مثال اكثر دخترها از نظر جنسى به طرف پسرها جذب مىشوند و برعكس. ولى برخى نوجوانان درمىيابند كه به جنس موافق يا هردو جنس گرايش دارند و حتى گروهى نيز احساس مىكنند كه از نظر بدنى اشتباه آفريده شدهاند. ترديدى نيست كه نوجوانان با كشف اين يافتهها، به دليل مسائل فرهنگى - اجتماعى دچار ترس و وحشت مىشوند.
موضوع همجنسگرايى يا دو جنسگرايى و تغيير جنسيت دادن از نظر احساسى، سياسى و فرهنگى موضوع حساسى است. برخى از مردم قضاوتهاى بسيار تند و خشنى عليه اين گروه از جامعه دارند و بيشتر نوجوانان طى سالها از طريق اين و يا آن لطيفه، عبارات خفتبار و نفرتآميز بسيارى درباره همجنسگرايان شنيدهاند. حتى در برخى از فرهنگهاى لغت اين واژه را معادل واژه هرزه قرار دادهاند. حال نوجوانى كه در كشف هويت جنسىاش، خود را همجنسگرا مىيابد، به يقين احساس وحشت مىكند.
درست در زمانى كه نوجوان نيازمند يافتن جايگاهى در جامعه است، اين كشف جديد و هولناك پيامدهايى همچون شكنجههاى روحى و روانى بزرگى به همراه دارد. مطالعههای زيادى نشان داده كه يك سوم نوجوانانى كه اقدام به خودكشى مىكنند، از همجنسگرايان هستند. «دكتر كرل واتكينز» پس از پژوهشى در سال ١٩٩٧ اعلام كرد كه در هر دو ساعت يك نوجوان خودكشى مىكند و آمار مرگ و مير ناشى از خودكشى در نوجوانان بالاتر از ايدز، سرطان، بيمارىهاى قلبى، نقايص مادرزادى و سرطان ريه است و به ازاى هر ١ مورد خودكشى بهفرجام، ٢٣ مورد خودكشى نافرجام گزارش مىشود. درواقع براى نوجوان، مرگ آسانتر از دردِ پذيرش هويت جنسىاى است كه دوستان، خانواده و فرهنگ و جامعه از آن بهعنوان گمراهى، گناه و يا عامل شرمندگى ياد مىكنند. گرايش به جنس موافق موضوع تازهاى نيست. انسانشناسان نشان دادهاند كه در فرهنگهاى ثبت شده در طول تاريخ به اين نوع گرايش اشارههای آشکارى شده است. در حقيقت گرايش به جنس موافق صرفاً خاص انسان نيست و دانشمندان آن را درميان شصت گونهی متفاوت حيوانات نيز مشاهده كردهاند. همجنسگرايى، دو جنسگرايى يا بهطور عام نوع گرايش فرد ريشه در مغز او دارد و بسيار پيچيده است. تاکنون پژوهشهای ژنتيكى گوناگونی به دخالت يك عنصر ژنتيكى در ايجاد هويت جنسى اشاره كردهاند. بيشتر دانشمندان علم ژنتيك، امروزه تصور مىكنند كه در طول برخى از دورههاى بحرانى كه مغز درحال مداربندى براى تعيين جنسيت فرد است، تركيبى از ژنها باعث تجمع هورمونهاى جنسى مختلف شده و نوع اين هورمونها در گرايش فرد به جنس موافق يا مخالف تعيين كننده است. برخى اين دورهی بحرانى را دورهی جنينى انسان شناسايى كردهاند، درحالىكه عده ديگر معتقدند كه اين دوره، سال اول زندگى فرد است. شايد يافتهی هر دو گروه درست باشد، چون مشخص شدن هويت جنسى حاصل يك سرى از رخدادهای سه - چهار مرحلهاى در مغز است.
مجموعه یافتههای ژنتيكى، هورمونى و آناتوميكى مغز، بيشتر دانشمندان را به اين نقطه رساند كه مشخص شدن هويت جنسى ريشه در مغز دارد: هويت جنسى انسان، انتخابى نيست، آموزشى و تقليدى هم نيست و حتى از عوارض ناشى از اختلافات كودك و والدين يا مورد سوءاستفاده جنسى قرار گرفتن در دورهی كودكى و يا براى فرار از فشارهاى وارده از طرف جنس مخالف نيز نيست. هيچكدام از جوامع پزشكى، روانپزشكى و روانشناسى دنيا همجنسگرايى را اختلال و بيمارى نمىخوانند. همچون ساير افراد جامعه كه به جنس مخالف گرايش دارند، همجنسگرايان هم به تبع از نوع سيمكشى مغزشان، در زمان بلوغ به سوى جنس موافق گرايش پيدا مىكنند.
براى ميليونها نوجوانى كه هويت جنسى خود را شناسايى مىكنند، مهم نيست كه اين هويت كه تحت فرماندهى مغز تعيين شده و فرد خود در جهت دادن به آن هيچگونه نقشى نداشته، در چه زير گروهى قرار مىگيرد. بلكه مهم آن است كه ما بزرگترها بهعنوان يك وظيفه به آنها بياموزيم كه امانتدار، راستگو و راست كردار باشند و محترم و مردمدوست زندگى كنند. فراموش نكنيد كه آنها براى رسيدن به اين ويژگىها به كمك والدين نياز دارند و پشتیبانی ما را مىطلبند.
مغز نوجوان و تمايلات و روابط جنسى
اين موضوع پيچيدهترين و مشكلترين موضوعى است كه پدر و مادرها با آن روبرویاند، اما ارائهی اطلاعات مفيد و آموزش رفتار جنسى سالم به نوجوان باعث كاهش مشكلات شما خواهد شد. اگر موارد زير را به كار بنديد، به نوجوان خود كمك بزرگى خواهيد كرد:
١. با او درباره روابط و تمايلات جنسى حرف بزنيد.
٢. از خطر بيمارىهاى مقاربتى آگاهش كنيد.
٣. آگاه باشيد كه آمارها گوياى شروع فعاليت جنسى زودرس در نوجوانان هستند. بنابراين با نوجوان خود درباره خطرات شروع فعاليت جنسى قبل از زمان مناسب حرف بزنيد.
«دكتر ليتن برگ» استاد روانشناسى دانشگاه ورمانتِ آمريكا در سال ٢٠٠١ طى مطالعهاى كه در آن ۴٢٠١ نوجوان شركت داشتند، به نتايج زير دست يافت:
هرچه دخترى اولين رابطه جنسى خود را زودتر برقرار كند، خطر خودكشى، اعتياد به مواد مخدر و الكل، مدرسه گريزى و حاملگىهاى ناخواسته در او بالاتر است.
۴. شما و همسرتان با پافشاری ارزشها و باورهاى خود را در ارتباط با روابط و تمايلات جنسى تكرار كنيد. اين ارزشها و اعتقادات را از همان آغاز نوجوانى براى نوجوان خود روشن سازيد. اگر معتقديد كه زود است و بيان اين موضوعات باعث باز شدن چشم و گوش نوجوان يا بچهها مىشود، سخت در اشتباهيد. چون آنها بهزودى اين مسائل را از دوستان خود خواهند آموخت، اما نه ضرورتاً مطابق با باورها و ارزشهای شما.
۵. از جايى كه اطلاعرسانى دربارهی اين موضوعِ حساس از جانب شما به فرزندانتان بسيار اهميت دارد و راه را بر بدآموزى يا غلط آموزى از جانب ساير منابع مثل دوستان و مجلات مىبندد، تمام کوششتان را به كار بنديد و بر خجالت خود چیره شويد و با آنها حرف بزنيد. اگر در اين كار ناموفق باشيد، بدانيد كه نوجوانتان به منابع ديگر مراجعه خواهد كرد....
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه
هويت جنسى
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
اکرم جان سلام
پاسخحذفمقاله خیلی جالبی بود چون من مدتها بود میخواستم اطلاعاتی در این باره کسب کنم اما خودت میدونی که تو ایران صحبت و یا انتشار مطلب در باره همجنس گرائی یه تابو شده . ضمن اینکه مثل همه مسائل دیگه فرهنگ ما با این مسئله بد برخورد میکنه .اصلا به نظر من ما ایرانیها استاد اظهار نظر درباره مطالبی هستیم که در موردشون چیزی نمیدونیم . خود من همیشه سعی کردم به این مسئله با دیدی دیگر ( نه مانند آنچه جامعه ما به آن نگاه میکند ) نگاه کنم بهر حال مطلب خوبی بود . ممنون
مقاله جالبی بود و در فیسبوک به اشتراک گذاشتم.
پاسخحذف