گمان میکردم داستان نادیده گرفتن اثری، نویسندهای، شاعری، مترجمی، یا از سوی دیگر، داستان بزرگ جلوه دادن اثری، نویسندهای، شاعری... فقط داستان رایجِ میهن من است، اما این یادداشت کوتاه در آخرین شمارهی مانتلی ریویو، ژانویه ٢٠۱٢ از زبان پاول سوییزی که پنجاه سال پیش نوشته، دیدگاهم را تغییر داد. پاول سوییزی در این یادداشت مینویسد: «ژوئیهی گذشته، مانتلی ریویو برگردان انگلیسی «پیکار چریکی» چگورا را در صدوبیستوهشت صفحه به بهای سهونیم دلار چاپ کرد. به رسم همیشگی تعدادی را برای نقدوبررسی به روزنامهها فرستادیم که البته نیویورک تایمز یکی از آنها بود و صد البته نقدی برایش ننوشت. چند ماه بعد انتشارات پراگر همین کتاب را با ترجمهی کس دیگری منتشر کرد. این یکی هشتادوهشت صفحه بود با بهای سه دلار و نودوپنج سنت. و حالا بیا و بنگر که چه اتفاقی افتاد. نیویورک تایمز چنان تحت تاثیر این کتاب قرار گرفت که بیدرنگ نیمی از صفحهی نقد کتابش را به این اثر اختصاص داد، آن هم با قلم توانای هنسن دبلیو بالدوین. پیش از آن همیشه در عجب بودیم که چرا روزنامههایی مثل نیویورک تایمز هیچگاه نقدی بر آثار مانتلی ریویو نمینویسند. حالا فهمیدیم. خیلی ساده است. چون این آثار را نشرهایی چون پراگر، مکمیلان یا هارپر چاپ نکرده بودند تا مورد پسند ادارهی سانسور نیویورک تایمز واقع شود. بههرروی، مشکلمان حل شد.» (ژانویه ۱٩۶٢)
اما آقای سوییزی مشکل ما هنوز پابرجاست.۱۳۹۰ دی ۳۰, جمعه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر