صفحات

۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

تغییرات آب‌وهوا، بازار نئولیبرال‌ها، عامل این تغییر، نه راه حل آن

درآمد:
با نگاهی گذرا به فهرست کشورهای تولیدکننده‌ی گازهای گلخانه‌ای در سال ٢٠٠۶ به این واقعیت تلخ پی می‌بریم که ایران در میان کشورهای جهان، در رده‌ی یازدهم قرار دارد، و طنز قضیه این‌جاست که در این فهرست همه‌ی کشورهای بالاتر از ایران و بسیاری از کشورهای پایین‌تر این رده جزو کشورهای پیشرفته‌ی صنعتی و توسعه‌یافته‌ی جهان سرمایه‌داری‌اند و تولید ناخالص ملی آن‌ها به مراتب از کشور ایران بالاتر است.١
گفتاره‌ی زیر بر آن است که عرصه‌ی این‌گونه بحث‌ها را برای بالابردن دانش اجتماعی- اقتصادی زیست‌محیطی به ویژه در ایران گسترش دهد.

گرمایش زمین (Global Warming) عبارتی است عامیانه و مرسوم برای تغییرات آب‌وهوای (Climate Change) زمین. به دنبال این تغییرات هوای بعضی مناطق گرم‌تر از معمول و برخی دیگر سردتر از معمول شده و میزان ریزش برف و باران در نقاط متفاوت روی زمین کم یا زیاد می‌شود.
دانشمندان زیست‌بوم‌گرا ( (Environmentalists ثابت کرده‌اند که درجه حرارت زمین از دو و نیم میلیون سال پیش به این سو در نوسان بوده و دوره‌های یخبندان همواره با دوره‌های گرم‌تر جایگزین شده است، اما واقعیت تلخ این است که در قرن گذشته این تغییرات از روال عادی و همیشگی‌اش خارج شده و در صد سال اخیر درجه حرارت زمین با سرعتی نامعمول افزایش یافته است. متاسفانه سرعت افزایش حرارت زمین مدیون فعالیت‌های انسان است و حتا در سال ٢٠٠٧ سازمان ملل پس از گردهم‌آیی سران دولت‌ها برای تغییرات محیط زیست تایید کرد که از زمان انقلاب صنعتی، فعالیت‌های انسان از قبیل راه‌اندازی کارخانه‌ها، نیروگاه‌ها و اتومبیل‌هایی که از سوخت‌های فسیلی چون بنزین و زغال‌سنگ استفاده می‌کنند، سبب رهاشدن گازهای گلخانه‌ای (دی‌اکسیدکربن، متان...) شده و در نتیجه باعث گرم شدن زمین و دیگر تغییرات جوی می‌شوند.
شرح مختصر و ساده‌ی شیوه‌ی عملکرد گازهای گلخانه‌ای به این ترتیب است: هنگامی‌که این گازها در فضای پیرامون زمین رها می‌شوند، هوای گرم نزدیک سطح زمین را به دام می‌اندازند، و از کنش و واکنش هوای گرم به دام افتاده با نور خورشید انرژی تولید می‌شود. زمین و اتمسفر پیرامون آن بخشی از این انرژی‌ها را جذب می‌کنند و بخشی دیگر بازتابانده می‌شود. مجموع این انرژی‌های جذب شده و بازتابانده شده باعث گرم‌شدن سطح زمین می‌شوند و آشکار است که با افزایش تولید گازهای گلخانه‌ای، یعنی کار بیش‌تر کارخانه‌ها، استفاده‌ی بیش‌تر از سوخت‌های فسیلی و راندن اتومبیل و موارد بسیاری از دیگر فعالیت‌های انسان به میزان این گرما افزوده می‌شود.
گرم شدن زمین تغییرات زیست‌محیطی نگران کننده‌ای به همراه دارد. احتمالا تا سال ٢٠١٣ تابستان قطب شمال عاری از یخ خواهد شد، یعنی درست یک قرن پیش از پیش‌بینی سازمان ملل، و با آب شدن همه‌ی یخ‌های قطب شمال به ناگزیر صفحه‌های یخی گرینلند از بین رفته و از پی آن، در همین قرن سطح آب دریاها تا پنج متر بالا خواهند رفت. با این حادثه نیمی از پنجاه شهر بزرگ دنیا در معرض خطر قرار گرفته و صدها میلیون نفر از مردم آواره خواهند شد.
پیامدهای دیگر این تغییرات زیست‌محیطی عبارتند از، توفان‌های سهمگین دریایی، سیل و خشک‌سالی‌های شدید، و دردناک‌تر از همه نابودی بسیاری از موجوداتی که از حلقه‌های مهم چرخه‌ی زیست‌بوم (Ecology) هستند. به عبارت دیگر آن دسته از موجودات زنده‌ای که قادر به سازش با این تغییرات سریع نباشند، از این چرخه خارج خواهند شد. آب شدن سریع یخ‌های قطب، صفحه‌های یخی گرینلند، توندراهای منجمد شمال و یخچال‌های مناطق کوهستانی نشانه‌ی تغییرات بزرگی در آب‌وهوای زمین است که به گفته‌ی جان بلامی فاستر، برد کلارک و ریچارد یورک، (در نشریه مانتلی ریویو- ژوییه اوت ٢٠٠٨) اگر امروز جلو این حادثه گرفته نشود، برای زندگی همه‌ی موجودات روی زمین از جمله انسان پیامدهای باورنکردنی به همراه خواهد داشت. به‌ویژه برای آینده‌ی ساکنان آسیای جنوبی که خطرهای جدی‌تری تهدیدشان می‌کند و از آن میان می‌توان به چند نمونه‌ی عمده اشاره کرد؛ آب شدن یخچال‌های هیمالیا؛ بالا رفتن سطح آب دریاها، تاثیر منفی گرمای زیاد بر محصولات کشاورزی؛ تغییرات احتمالی در مسیر بادهای موسمیِ موسوم به مونسون، سیل و خشکسالی؛ از بین رفتن جنگل‌ها؛ افزایش گرسنگی و بیماری‌ها؛ تغییرات جوی هولناک و گردباد‌های شدید در اقیانوس‌ها و توفان‌های دریایی. افزایش سه تا چهار درجه حرارت زمین می‌تواند ۵٧ تا ٧٠ درصد از برف‌ها و یخچال‌های نپال را نابود کند. (نپال از جمله کشورهایی است که در تولید گازهای گلخانه‌ای و آلوده کردن محیط زیست در پایین‌ترین رده قرار دارد.)
در گردهم‌آیی اخیر سران دولت‌ها در کپنهاگ برای تغییرات آب‌وهوا هشدار داده شد که اگر درجه حرارت به همین نسبت افزایش یابد تا سال ٢٠٣۵ یخچال‌های هیمالیا از بین خواهند رفت و آب شدن یخچال‌ها به پرشدن بی‌اندازه‌ی رودخانه‌های آسیای جنوبی خواهد ‌انجامید. اما پس از چند دهه به دلیل تمام شدن یخچال‌ها میزان آب رودخانه‌ها کاهش خواهد یافت. قابل ذکر است که رودخانه‌هایی که امروزه از یخچال‌های هیمالیا پر می‌شوند، ذخایر آب بیش از نیمی از ساکنان روی زمین را فراهم می‌کنند و با تمام شدن این یخچال‌ها جمعیت بزرگی از مردم روی زمین با بی‌آبی مواجه خواهند شد. از سوی دیگر و هم‌زمان مردم نواحی پرجمعیت پایین دلتای گنگ- برهماپوترا با خطر کاملا متفاوتی مواجه‌اند. نشانه‌هایی هست که سطح آب دریا در آن ناحیه به‌طور دایم بالا می‌آید و به سمت خانه‌های ده‌ها میلیون نفر از ساکنان نواحی ساحلی پیشروی می‌کند. در این ناحیه همه‌ی مردم بنگلادش و هندی‌های غرب بنگال به یک نسبت در خطرند.

این‌ها و بسیاری از حوادث خطرناک دیگر حاصل بحران‌هایی است که سرمایه‌داری عامل آن است. به گفته‌ی جان بلامی فاستر پنجاه سال پیش کسی حتا تصور نمی‌کرد که این مصیبت‌ها بتواند بقای بشر و بقیه‌ی موجودات زیست‌بوم را به خطر بیاندازد. اما امروز رخداد این حادثه به شکل خطرناکی نزدیک است.٢
دانشمندان نشان داده‌اند که سال ١٩٩٨ گرم‌ترین سال و سال ٢٠٠۵ دومین سال گرم در تاریخ محاسبه‌ شده‌ی زمین بوده است و گازهای دی‌اکسیدکربن و متان به بالاترین میزان در ٠٠٠׳۴٢٠ سال گذشته رسیده است. فیدل کاسترو حدود هیجده سال پیش در جلسه‌ی سازمان ملل درباره‌ی محیط زیست در ریو دوژانیرو گفت: «به‌خاطر از بین رفتن سریع محیط زیست طبیعی بقای یکی از گونه‌های مهم بیولوژی، انسان، در خطر است... و مسئول اصلی این نابودی بیرحمانه‌ی محیط زیست جوامع مصرفی‌اند. اگر بخواهیم این مشکل را به شکل بنیادی حل کنیم باید ثروت و فن‌آوری روی زمین به‌طور منصفانه‌تری توزیع شوند. اگر ولخرجی و زندگی‌های اشرافی در چند کشور جهان مهار شود، قحطی و فقر در میان ساکنان بخش بزرگی از زمین کاهش خواهد یافت.» ٣
با آن‌که ثابت شده است که خطر نابودی آن عده از ساکنان روی زمین که کم‌ترین نقش را در آلوده کردن محیط زیست دارند، روزبه‌روز افزایش می‌یابد، از آن روز هیچ گام موثری برداشته نشده و علت این است که دولت‌های کشورهای ثروتمند جهان همه‌ی این واقعیت‌ها را نادیده می‌گیرند. زیرا عوارض جدی تغییر آب‌وهوا عمدتا مردم تنگدست روی زمین، به‌ویژه آن‌هایی را که در کشورهای فقیر دنیا زندگی می‌کنند، تهدید می‌کند.
علت دیگر آن این است که در نظام سرمایه‌داری دولت‌ها به صاحبان ثروت و شرکت‌های نفتی و کارخانه‌های اتومبیل‌سازی، زغال سنگ... که تولیدکننده‌های عمده‌ی گازهای گلخانه‌ای هستند، وابسته‌اند و با سکوت‌شان در برابر این حادثه‌ی جدی به آن‌ها باج می‌دهند.
با تخمین بخش توسعه‌ی سازمان ملل، بودجه‌ی لازم برای جلوگیری از حادثه‌های تباه‌کننده‌ی سال ٢٠١۵ در نواحی جنوبی ٨۵ میلیارد دلار خواهد بود. به راستی چه کسی این بودجه را خواهد پرداخت؟
مثال دیگری از نامنصفانه بودن این داستان این است که میزان تولید گازهای گلخانه‌ای را به‌طور جهانی حساب می‌کنند و کشورهای ثروتمند از سهم کشورهای فقیر بهره می‌برند. در این زمان سقف تولید گازهای گلخانه‌ای در کشورهای اروپایی ٢٨٠ ام‌تی/یارد است که درواقع میزان تولید گازهای گلخانه‌ای در اروپا ١٣٠ ام‌تی/یارد است. بدین ترتیب این کشورها نیازی ندارند که میزان تولید این گازها را کم کنند. اما واقعیت این است که تعیین سقف خود حقه‌ای بیش نیست، چون با این محاسبه در کشورهای پیشرفته حتا اگر مردم میزان تولید گازهای گلخانه‌ای را کم نکنند، تعهدشان را انجام داده‌اند! حقیقت این است که چنین چیزی واقعیت ندارد و این سناریوی حفظ محیط زیست سناریوی نظام سرمایه‌داری است که در آن نواحی جنوبی در نابودی محیط زیست نقش چندانی ندارند، اما هنگام محاسبه سنگین‌ترین بها را می‌پردازند.
امروزه دولت‌های کشورهای پیشرفته مردم را مقصر می‌دانند و آن‌ها را وادار می‌کنند که برای حفظ محیط زیست بیش‌تر تلاش کنند و هزینه‌های سنگین‌تر بپردازند، اما خودشان بودجه‌ی نظامی‌شان را روزبه‌روز افزایش می‌دهند. در آخرین نشست سران دولت‌ها در کپنهاگ اوو مورالیس، رئیس جمهور بولیوی در گفتگویی با ای‌می گودمن، مجری رادیویی Democracy Now، راه حل خروج از این مشکل را توقف جنگ‌ها دانست و توصیه کرد که "بودجه‌ی همه‌ی جنگ‌ها، از جمله عراق، افغانستان یا بودجه‌ای که برای حفظ پایگاه‌های نظامی در آمریکای لاتین خرج می‌شود، به این کار اختصاص داده شود." بنابه گزارش سازمان پژوهش‌های صلح بین‌الملل استکهلم در سال ٢٠٠٨ بودجه‌ی نظامی پانزده کشوری که بالاترین رقم بودجه‌ را دارند، حدود ٢.١ تریلیون دلار بوده است که می‌تواند بخش بزرگی از این مشکل حیاتی را حل کند. ۴
درست است که هر فرد باید رفتارش را نسبت به محیط زیست تغییر دهد و میزان مصرفش حساب‌شده‌تر باشد، اما صِرف تغییر رفتار فردی با محیط زیست مشکل تغییرات آب‌وهوا را حل نخواهد کرد. آشکار است که نقش هر فرد در جلوگیری از تخریب بیش‌تر محیط زیست کم نیست، ولی برای ایجاد تغییر اساسی لازم است که در بخش‌های تولید سلاح، اتومبیل، ساختمان‌سازی، حمل‌ونقل و مصرف انرژی که بند ناف نظام سرمایه‌داری به آن‌ها بسته است، تغییر ساختاری جدی ایجاد شود. به گفته‌ی «مینکی لی» اقتصاددان و استادیار مارکسیست دانشگاه یوتا: از نظر تکنیکی، ساده‌ترین و آسان‌ترین راه حل بحران محیط زیست این است که همه‌ی تولیدات اقتصادی را متوقف کنیم و مصرف‌گرایی را در دنیا تا جایی کاهش دهیم که میزان تولید گازهای گلخانه‌ای به اندازه‌ی قابل قبول برسد. خوشبختانه این هدف با استفاده از فن‌آوری امروز میسرتر است.
لی معتقد است در یک نظام سرمایه‌داری تا مادامی که سرمایه‌دارها مالک ابزار تولید و ارزش اضافی هستند، هم انگیزه‌ی استفاده از ارزش اضافی برای گردآوری بیش‌تر سرمایه موجود است و هم فشار لازم برای انجام این کار. از این گذشته، با وجود نابرابری بی‌اندازه‌ی ثروت و درآمد در نظام سرمایه‌داری، چگونه اقتصاد سرمایه‌داری جهانی می‌تواند مصرف‌گرایی را به اندازه‌ی قابل قبول کاهش دهد و نیازهای اساسی میلیاردها نفر از ساکنان روی زمین را هم رفع کند؟ برای نظام سرمایه‌داری رشد اقتصادی لازم است تا تناقض‌های اساسی اجتماعی را فرونشاند. مینکی لی معتقد است که تنها راه حل برای جلوگیری از جمع‌آوری ثروت بیش‌تر و از پی آن رشد اقتصادی بیش‌تر‌ این است که ارزش اضافی به دست جامعه بیافتد.
گفتنی است که پیمان کیوتو کشورهای پیشرفته را ملزم نموده که از سال ١٩٩٠ تا ٢٠١٢ تولید دی‌اکسید کربن‌شان را تا پنج درصد کاهش دهند. اما آمریکا از امضای این پیمان خودداری کرده و میزان تولید دی‌اکسید کربن این کشور تا سال ٢٠٠۵ بیست و دو درصد افزایش یافته است. در میان امضا کننده‌های این پیمان، میزان تولید گاز گلخانه‌ای در ژاپن تا ١۶ درصد افزایش یافته و این نرخ در منطقه‌ی اروپا همواره رو به رشد بوده است. از این میان فقط گازهای گلخانه‌ای بریتانیا به‌خاطر چرخش بزرگ از زغال سنگ به گاز دریای شمال رشدی نشان نداده است، البته از میزان تولید آن چیزی کم نشده است.
طنزآمیز است که روسیه تنها کشور اقتصادی بزرگ است که از سال ١٩٩٠ میزان تولید گازهای گلخانه‌ای‌اش را به‌طور چشمگیر، تا حدود یک سوم یا به‌عبارتی سالانه تقریبا ۷/٢ درصد کاهش داده است. اگر اقتصاد جهانی سه برابر تجربه‌ی روسیه را تکرار کند، یعنی سه برابرِ سقوط اقتصادی روسیه‌ی سال ١٩٩٠ را تجربه کند، آن‌گاه تا سال ٢٠۵٠ دو سوم میزان گازهای گلخانه‌ای کاهش خواهد یافت، اما هنوز این میزان به اندازه‌ی لازم نخواهد رسید.
از سال ١٩٩٠ تولید گازهای گلخانه‌ای چین و هندوستان بیش از دوبرابر شده و اکنون چین حتا در این مصاف آمریکا را پشت سر گذاشته و بزرگ‌ترین تولید کننده‌ی گازهای گلخانه‌ای دنیا شده است. به این ترتیب میزان این گازها در چین تا ده سال دیگر و در هندوستان تا پانزده سال دیگر دوبرابر خواهد شد. اتحادیه‌ی اروپا متعهد شده است که تا سال ٢٠٢٠ بیست درصد از میزان تولید گازهای گلخانه‌ای‌اش بکاهد. اما همه‌ی این کاهش فقط با یک سال رشد اقتصادی چین جبران خواهد شد! همین‌طور که سرمایه‌داری عظیم چین شکوفا می‌شود، این کشور هر هفته دو کارخانه‌ی تولید نیروی زغال سنگ احداث می‌کند، این بدین معناست که چین هر چهار سال به تعداد کارخانه‌های زغال سنگ موجود آمریکا کارخانه‌ی زغال سنگ می‌سازد. به قول لی کدام معجزه‌ی فن‌آوری قادر است این نوع سرمایه‌داری را قابل تحمل کند؟
در این‌جا باید به این نکته نیز اشاره کنیم که کارگران و دهقان‌های چین از این تلاش برای افزایش سود سرمایه‌داری هیچ بهره‌ای نبرده‌ و نخواهند برد و این شرکت‌های بزرگ بین‌المللی و سرآمدان چین‌اند که با تبدیل این کشور به کارگاه‌ جهانی به سودهای هنگفت می‌رسند. تا اندازه‌ی بسیار کم هم طبقه‌ی متوسط بالای جامعه در کشورهای سرمایه‌داری از کالاهای ارزانی که کارگران چین، هندوستان و دیگر کارگران ارزان قیمت جهان تولید می‌کنند، سود می‌برند.۵
به‌طور خلاصه، شواهد علمی در تایید تغییرات جدی محیط زیست آشکارند. ده سال گذشته گرم‌ترین سال‌های تاریخ زمین بوده‌اند. ضخامت یخ‌های قطب تغییر کرده است. یخچال‌ها پس‌روی می‌کنند. سطح دریاها بالا می‌آیند. شدت و تعدد توفان‌ها افزایش یافته است. آینده از این هم بدتر می‌نماید: اگر درجه حرارت زمین ۵/١ تا ۵/٢ درجه‌ی سانتیگراد افزایش یابد که تا چند دهه‌ی دیگر این افزایش محتمل است، ٣٠ درصد از گونه‌های زیستی نابود خواهند شد. جزایر کوچک در معرض خطر فرورفتن در زیر آب هستند. با این همه، مشکل محیط زیست با ادامه‌ی سیاست‌های نئولیبرال‌ها که با فشار و باج‌دهی اعمال می‌شوند، حل نخواهد شد، مگر آن‌که در الگوی افسارگسیخته‌ی تولید و مصرف کنونی که امروز هر کدام از این محصول‌ها با تبلیغات تریلیون دلاری و گسترده‌ی جهانی به رویاهای مردم تبدیل شده‌اند، تغییری اساسی رخ دهد.

اگر امروز جلو این لجام‌گسیختگی را نگیریم، فردا دیر خواهد بود و نوادگان‌مان که از عوارض ناشی از مصرف‌گرایی بی‌پروای ما و نادیده گرفتن این مشکل بزرگ رنج ببرند، ما را گناه‌کار خواهند شمرد؛ چشم‌های‌شان را خواهند دراند و انگشت به دهان از هم خواهند پرسید: باور می‌کنید که نیاکان ما حتا برای خرید نان با ماشین سفر می‌کردند؟

http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_carbon_dioxide_emissions (1
2) مانتلی ریویو شماره 61 دسامبر 2009
3)
http://www.truthdig.com/report/item/climate_discord_from_hopenhagen_to_nopengagen_20091222/
4)
http://21stcenturysocialism.com/article/climate_change_the_neo-liberal_market_is_the_problem_not_the_solution_01536.html
5) مانتلی ریویو ژوییه- اوت 2008

وب‌سایت نویسنده: www.pedramnia.com

منبع: سایت تحلیلی البرز

۱ نظر:

  1. شاید هیچ موجودی در طبیعت به مانند انسان مخرب و ویرانگر نبوده باشد . من وقتی فیلم هائی مانند ترمیناتور را میبینم از خودم میپرسم آیا هدف کامرون نشان دادن واقعیتی عریان از قدرت تخریب بشر نیست

    پاسخحذف